سِر چارلز اسپنسر چاپلین (زاده ۱۶ آوریل ۱۸۸۹ – درگذشته ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷) یکی از مشهورترین بازیگران و کارگردانان و همچنین آهنگساز برجستهٔ هالیوود و برندهٔ جایزه اسکار است. بیشتر فیلمهای او کمدی و صامت هستند. چاپلین در زمینه سینما بیش از ۶۵ سال فعالیت کرد که شروع فعالیتهای وی از سالن ویکتوریا انگلستان به عنوان پسربچهای آغاز شد و تا سن ۸۸ سالگی ادامه یافت. وی در سال ۱۹۱۹ همراه با تعدادی از دوستان سینمایی خود اتحادیه سینماگران را تاسیس کرد. چاپلین یکی از محبوب ترین و بزرگترین هنرمندان قرن بیستم میلادی و تاریخ سینما
است.
نام : سر چارلز اسپنسر چاپلین
زاده : ۱۶ آوریل ۱۸۸۹
خیابان ایست، والورث، لندن، انگلیس
مرگ : ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ میلادی (۸۸ سال)
ووی، سوئیس
تخصص : بازیگر، نویسنده، کارگردان و تهیهکننده
ملیت : انگلستان
سالهای فعالیت : (۱۹۷۶ -۱۹۱۴)
همسر : میلدرد هاریس (۱۹۲۰-۱۹۱۸) – لیتا گری (۱۹۲۸-۱۹۲۴) – پائولت گدارد (۱۹۴۲-۱۹۳۶) – اونا اونیل (۱۹۷۷-۱۹۴۳)
زندگی
سر چارلز اسپنسر چاپلین (Sir Charles Spencer Chaplin) که به “چارلی چاپلین” شهرت داشت، در ۱۶ آوریل ۱۸۸۹ به دنیا آمد. پدر و مادر او هر دو بازیگر بودند که پیش از سه سالگی چاپلین از یکدیگر جدا شدند.
ورود چاپلین به صحنه بازیگری با آسیب دیدن مادرش آغاز شد؛ مادر چاپلین در یکی از اجراهایش بر روی صحنه توسط شئی که توسط تماشاگری به سمت او پرتاب شد، صدمه دید و به پشت صحنه رفت و چارلی مجبور شد برای آرام کردن تماشاگران روی صحنه رود، در حالیکه پسر بچه ای بیش نبود.
چاپلین زندگی آشفته ای داشت، مادرش نیز به سبب آسیبی که در صحنه دید، بیمار شد و پدرش که الکلی بود در ۱۲ سالگی او درگذشت. چاپلین در ۲۰ سالگی به امریکا رفت و فعالیت خود را در عرصه سینما آغاز کرد و کم کم در آشنایی با استدیوها و ساخت فیلمهایی برای آنها توانست در سال ۱۹۱۹ کمپانی شخصی خود را تأسیس کند و تا زمانی که در امریکا بود فیلمهایش را در این کمپانی ساخت. او در سال ۱۹۵۲ امریکا را ترک و ابتدا به انگلستان و سپس به سوئیس رفت. در سال ۱۹۷۲ بازگشت دوباره او به امریکا با دریافت هدایایی همراه بود او در این سال جایزه اسکار بهترین موسیقی را برای فیلم “لایم لایت” پس از آنکه حدود ۲۰ سال از ساخت آن می گذشت دریافت کرد. او سرانجام در سال ۱۹۷۷ در سوئیس درگذشت.
دوران جوانی
چاپلین خود ادعا میکرد که در سال ۱۸۸۹ در محلهای در جنوب لندن متولد شدهاست. یعنی تنها چهار روز پیش از تولد هیتلر که چاپلین وی را در دیکتاتور بزرگ مورد تمسخر قرار داد. اما سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا٬ فرانسه و آمریکا که در مورد وی تحقیق کردهاند تاکنون به مدرک دقیقی مبنی بر مکان و زمان تولد وی دست نیافتهاند. خانواده چاپلین بیش از ۴۰ سال پس از مرگ وی نامهای در کشویی قفل شده پیدا کردند که در آن اشاره شده بود که چاپلین در کمپ کولیها در اسمسویک در نزدیکی بیرمنگام متولد شدهاست. این نامه در اوایل دهه ۱۹۷۰ توسط جک هیل به چاپلین فرستاده شدهاست. در این نامه گفته شدهاست که عمه او یک ملکه کولی بودهاست و او در کاروان عمهاش متولد شدهاست.
پلیس فدرال آمریکا یا اف بی آی معتقد بود چارلی چاپلین در واقع یک یهودی روس با نام اصلی اسرائیل تورنشتین بودهاست. از سوی دیگر اسکاتلندیارد با ارائه اطلاعاتی از سوی یک منبع اظهار کرد که ممکن است وی در فرانسه متولد شده باشد. اما اداره اطلاعات بریتانیا هیچگاه نتوانست مدارک تولد مربوط به چنین شخصی را پیدا کند و با وجود تحقیقات وسیع، هیچ نوعی مدارک و شواهدی در جهت اثبات این ادعاها پیدا نکرد. قدیمی ترین مدرکی که از وی پیدا شدهاست، گذرنامهای است که در سال ۱۹۲۰ صادر شدهاست.
والدین چاپلین هر دو هنرمندانی در سالن بزرگ لندن بودند و هر دو بازیگر و آوازه خوان، اما پیش از آنکه چاپلین سه ساله شود از هم جدا شدند. مشهور است که نام مادر چاپلین هنا است. چارلی آواز خواندن را از مادرش آموخت. پدرش الکلی شد و کمتر با چارلی ارتباط داشت. بعدها مادر چاپلین دچار بیماری روانی شد و در یک آسایشگاه در حوالی لندن بستری گردید. مستخدمهٔ پدر، چارلی را به همراه برادرش به مدرسه فرستاد و پدر چارلی زمانی که او ۱۲ ساله بود درگذشت.
بیماری مادر چاپلین از آنجایی آغاز شد که در یکی از اجراهای زنده تئاتر در لندن که برای سربازان اجرا میشد، یکی از اجسامی که سربازان مست به روی صحنه پرتاب میکردند به سر مادرش برخورد کرد و مادر چاپلین خون آلود و اشکریزان به پشت صحنه رفت و چاپلین پنج ساله به روی صحنه آمد تا تماشاچیان عصبانی را با خواندن آهنگی سرگرم و آرام کند.
با بستری شدن مادر، چارلی و برادرش رابطهٔ عمیقتری پیدا کردند و هر دو با استعداد بالایی که داشتند در همین سالن قدیمی که پدر و مادرشان در آن کار میکردند، مشغول به کار شدند. در سال ۱۹۲۸ مادر چارلی ۷ سال پس از انتقال وی توسط پسرانش به هالیوود مرد. سالهای پس از مرگ مادر و فقر و استیصال برادران چاپلین تاثیر زیادی بر فضای فیلمهای چاپلین در سالهای بعد گذاشت. بعدها چارلی از وجود برادری ناتنی از سمت مادر آگاه میشود به نام ویلر دریدن که بعدها این برادر به برادران دیگر در هالیوود و استودیو چاپلین میپیوندد.
چاپلین در مورد مادرش میگفت: اگر مادرم نبود شک دارم که میتوانستم در پانتومیم موفقیتی کسب کنم.او یکی از بزرگترین هنرمندان پانتومیم بود که تاکنون دیدهام.
مهاجرت به آمریکا
چاپلین از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۲ به همراه فرد کارنو سراسر آمریکا را دوره کرد و نمایش تئاتر اجرا میکرد. چاپلین در زمان همکاری با شرکت کارنو در آمریکا هماتاقی استن لورل بود. استنلی به انگلیس بازگشت اما چاپلین در آمریکا ماند. در سال ۱۹۱۳ بازی چاپلین مورد توجه یکی از فیلمسازان قرار گرفت و از آن پس با شرکت فیلمسازی کی استون همکاری کرد. وی نخستین فیلم خود را با نام ساختن یک زندگی که فیلم کمدی بود در سال ۱۹۱۴ آغازکرد. چاپلین در این شرکت و با این فیلم به سرعت به شهرت رسید.
تبدیل شدن چاپلین به یک نماد جهانی در عرصه سینما
چارلی چاپلین در ۲۰ سالگی در حالی که سابقه سال ها بازیگری در تئاترهای لندن را با خود همراه داشت، به آمریکا رفت و همراه با “فرد کارنو” به ایفای نقش پرداخت و در شهرهای مختلف روی صحنه رفت. جالب اینکه در همان ایام با “استن لورل” آشنا شده و مدتی را هم اتاق وی بود.
در سال ۱۹۱۳، هنگامی که یک بازیگر سیار نمایش های امریکایی بود، در کمپانی “کی استون” استخدام شد. او برای نخستین بار در فیلمی به نام “در تلاش برای معاش” بازی کرد که نقش یک شیک پوش انگلیسی به او داده شد اما با فیلم دومش، “مخمصه غریب مبیل”، کارکتر و شکل ظاهری یک ولگرد کوچولو را معرفی کرد؛ کارکتری که چاپلین را شهره آفاق ساخت و او را به یک نماد جهانی در عرصه سینما تبدیل کرد.
سال ۱۹۱۵ آغاز دوران حرفه ای بازیگری چاپلین بود. او با استودیوهای جدید قرارداد بست و مشغول ساخت فیلمهای بلندتر شد. یک سال بعد، چاپلین با دریافت دستمزد ۶۷۰ هزار دلار، طی مدت ۱۸ ماه، ۱۲ فیلم کمدی برای کمپانی “میوچال فیلم” ساخت که جز تأثیرگذارترین فیلمهای کمدی تاریخ سینما محسوب میشوند که از معروفترین آنها میتوان به “خیابان آرام”، “ساعت یک صبح”، “ماجراجو” و “سمساری” اشاره کرد.
از تأسیس کمپانی شخصی تا ساخت آثار ماندگار
چاپلین در سال ۱۹۱۹ کمپانی شخصی خود را تاسیس کرد و تمام فیلمهایش را تا سال ۱۹۵۲ در آن ساخت. او در کنار آن فیلم های قدیمی اش را دوباره مونتاژ کرده و تغییراتی را جهت بهبودشان اعمال کرد.
موفق ترین اقدام چاپلین، کارگردانی اولین فیلم بلندش به نام “پسر بچه” در سال ۱۹۲۱ بود. در این فیلم کمدی چاپلین در نقش مردی آواره و بی پول ظاهر شد که در محله ای فقیرنشین با پسربچه ای یتیم روبرو شده و مهر پدرانه ای نسبت به او پیدا می کند.
فیلم “جویندگان طلا” فیلم بعدی چاپلین بود که اعتبار زیادی را برای چاپلین کسب کرد. این فیلم که در سال ۱۹۲۵ ساخته شد، یکی از بهترین کمدی های بلند سینمایی است که طنز فوق العاده ای در آن موج می زند و جنون کمدی بر سرتاسر آن حاکم است. برای مثال می توان به شوخی های پیرامون گرسنگی چارلی سرمازده که در نهایت به بار گذاشتن یک لنگه از پوتینش ختم می شود، اشاره کرد که پس از گذشت چند دهه هنوز تازگی و طراوت خود را از دست نداده است.
۳ سال بعد چاپلین “سیرک” را ساخت؛ این فیلم در سال ۱۹۲۹ در دو بخش بهترین بازیگر و بهترین کارگردان کمدی نامزد جوایز اسکار بود اما برگزارکنندگان جوایز اسکار با خارج کردن نام او از فهرست نامزدها، تصمیم گرفتند تنها یک اسکار افتخاری به وی اعطا کنند.
ورود صدا به سینما و تأثیر آن بر آثار چاپلین
با ورود صدا به سینما در دهه ۳۰ بسیاری از کمدین های مشهور با مشکلات زیادی مواجه شدند و بعضا اعتبار و شهرتشان را از دست دادند اما این اتفاق در رابطه با چاپلین رخ نداد. پیش از ورود به عصر فیلم های ناطق، چاپلین در سال ۱۹۳۱ “روشنایی های شهر” و در سال ۱۹۳۶ نیز “عصر جدید” را ساخت که به راستی از ماندگارترین آثار او هستند. اولین بار صدای چاپلین در سکانس پایانی فیلم “عصر جدید” شنیده شد که آواز نامفهومی از چاپلین بود.
“عصر جدید” که بدون شک در زمره بهترین آثار چاپلین قرار می گیرد، کمدی گزنده ای در رابطه با دنیای جدید صنعتی است که در آن آدم ها هویت فردیشان را از دست داده و به عنصری برای سفت کردن پیچ های محصولات دنیای سرمایه داری تبدیل شده اند. چاپلین در نقش یک کارگر ساده کارخانه که جز سفت کردن پیچ ها کاری ندارد، حضوری درخشان داشته و در بخش های مربوط به تست دستگاه های اتومات غذاخوری از میمیک چهره انعطاف پذیرش بیشترین بهره را گرفته است. فیلم ساختار منسجمی داشته و یکی از بهترین کمدی دارای پیام تاریخ سینما به حساب می آید.
چاپلین با وجود آنکه سینما را یک هنر پانتومیک می دانست و عقیده داشت که بازی بسیار بیشتر از کلمات و دیالوگ ها از سوی تماشاگر درک می شود، در سال ۱۹۴۰ نخستین فیلم کاملاً ناطق خود به نام “دیکتاتور بزرگ” را ساخت. چارلی چاپلین در “دیکتاتور بزرگ”، جدیترین و خشنترین جلوههای مدرنیته، یعنی فاشیست را در دشوارترین شرایط، یعنی جنگ، به سخره میگیرد. وی با انتخاب نام هینکل برای این شخصیت اشاره کاملا واضحی به هیتلر داشت، سکانس بازی او با بادکنک بزرگی که نام کشورهای مختلف روی آن نوشته شده، یکی از نقاط عطف فیلم است که بازی ظریف و دیدنی چاپلین را با خود دارد.
مهاجرت به سوئیس
چاپلین در سال ۱۹۴۷ فیلم “موسیو وردو” را ساخت. این فیلم که حاصل ایده ای از سوی “اورسون ولز” و فیلمنامه آن توسط، چارلی چاپلین به تحریر درآمد، کمدی سیاهی است بر اساس واقعیت و در ارتباط با زندگی قاتلی سریالی که دست به قتل زنان متمول و تنها می زند. چاپلین خود در یکی از اجراهای معدود خود در فیلم های ناطق، نقش آقای وردو را با چیره دستی ایفا کرده. او در این فیلم دیدگاه انتقادی خود را بر نظام امریکا و در قالب شخصیت آقای وردو بروز می دهد.
در آن سالها که جنگ سرد به اوج خود رسیده بود و حرکت ضد کمونیستی در امریکا اوج گرفته بود. سناتور “جوزف مک کارتی” فهرستی از کمونیست ها را تهیه کرد که نام چارلی چاپلین نیز در آن به چشم می خورد. چاپلین که بیشتر به خاطر ساخت فیلمهایش که با انتقاد از امریکا همراه بود متهم شده بود، در واکنش به این مسئله گفت: «من یک هنرپیشه هستم نه سیاستمدار».
او پس از آن به انگلستان و سپس به سوئیس مهاجرت کرد.
تقدیر جامعه انگلستان از چاپلین
چارلی چاپلین دو فیلم آخرش را در لندن ساخت؛ “سلطانی در نیویورک” در سال ۱۹۵۷ و “کونتسی از هنگ کنگ” در سال ۱۹۶۷ که کارگردانی، نگارش فیلم نامه و تهیه کنندگی آن ها برعهده خود چاپلین بود. در “سلطانی در نیویورک” چاپلین برداشت هایش از صحنه سیاست مک کارتی را تصویر کرده است. فیلم داستان یک مقام سیاسی اروپایی است که در سفر به آمریکا به اتهام فعالیت بر ضد این کشور دستگیر شده و دادگاهی می شود.
فیلم “کونتسی از هنگ کنگ” با بازی “مارلون براندو” و “سوفیا لورن”، آخرین حضور چاپلین در عرصه سینما بود.
چاپلین که علاوه بر بازیگری، کارگردانی و فیلمنامه نویسی به موسیقی نیز علاقه مند بود، پس از خداحافظی از بازیگری، بین سال های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۶، موسیقی فیلم های صامت اش را ساخت و آن ها را دوباره عرضه کرد. وی در ۴ مارس ۱۹۷۵ به جهت سال ها خدمت هنری به جامعه انگلستان از سوی ملکه الیزابت دوم به مقام شوالیه رسید و لقب “سر” را دریافت کرد.
بازگشت به امریکا و دریافت جایزه اسکار
پس از گذشت سالها و رسوایی مک کارتی، چارلی چاپلین به امریکا بازگشت؛ بازگشتی که به حضور او در مراسم اسکار سال ۱۹۷۲ انجامید و او جایزه اسکار بهترین موسیقی را برای فیلم “لایم لایف” دریافت کرد.
پس از آن در سال ۲۰۱۲ بر اساس گزارش فارس به نقل از BBC اسنادی از سرویس امنیت داخلی انگلیس یا همان “MI5″ منتشر شد مبنی بر اینکه “چارلی چاپلین” در یک دورهای توسط مأموران این سازمان تحت بازرسی قرار گرفته است. در این اسناد آمده است که سرویس امنیت داخلی آمریکا اعلام کرده که چاپلین گرایشات کمونیستی داشته اما این مدارک نشان میدهد که مأموران اطلاعاتی هیچ گاه نتوانستند مدارکی در خصوص ارتباط چاپلین با گروههای کمونیستی ارائه دهند.
معروفترین آثار
“در تلاش برای معاش” (Making a Living) محصول سال ۱۹۱۴
“مخمصه غریب میبل” (Mabel’s Strange Predicament) محصول سال ۱۹۱۴
“بچه” (The Kid) محصول سال ۱۹۲۱
“جویندگان طلا (The Gold Rush) محصول سال ۱۹۲۵
“دیکتاتور بزرگ” (The Great Dictator) محصول سال ۱۹۴۰
“موسیو وردو” (Monsieur Verdoux) محصول سال ۱۹۴۷
“لایم لایت” (Limelight) محصول سال ۱۹۵۲
“سلطانی در نیویورک” (A King in New York) محصول سال ۱۹۵۷
“کونتسی از هنگ کنگ” (A Countess from Hong Kong) محصول سال ۱۹۶۷
درگذشت
سلامت جسمانی چاپلین تقریبا پس از پایان ساخت فیلم “کونتسی از هنگ کنگ” بهطور شدیدتر رو به وخامت بود تا اینکه در ۲۷ دسامبر ۱۹۷۷، در سن ۸۸ سالگی درگذشت.
نامه ای جعلی منتسب به چاپلین
چند دهه است که نامه ای از چارلی چاپلین به دخترش “جرالدین” در فضای مجازی و کتابها باز نشر می یابد. گفته می شود این نامه که در مقدمه چند کتاب هم منتشر شده و به زبان های انگلیسی و چند زبان دیگر هم ترجمه شده است، جعلی است و فرجالله صبا، از روزنامهنگاران سالهای دهه ۵۰، گفته که او نویسنده این نامه است. صبا در شرح ماجرای نامه جعلی منتسب به چارلی چاپلین، گفته است: «در مجله “روشنفکر” تصمیم گرفتیم به تقلید از فرنگیها ما هم ستونی راه بیاندازیم که در آن نوشتههای فانتزی به چاپ برسد. به هر حال میخواستیم طبعآزمایی کنیم. این شد که در ستونی، هر هفته، نامههایی فانتزی به چاپ میرسید. آن بالا هم سرکلیشه “فانتزی” تکلیف همه چیز را روشن میکرد. بعد از گذشت یک سال دیدم مطالب ستون تکراری شده است. یک روز غروب به بچهها گفتم مطالب چرا اینقدر تکراریاند؟ گفتند: اگر زرنگی، خودت بنویس! خب، ما هم سردبیر بودیم… رفتم توی اتاق سردبیری و حیران، معطل مانده بودم چه بنویسم که ناگهان چشمم افتاد به مجلهی روی میز. بر آن عکس چارلی چاپلین و دخترش چاپ شده بود. همانجا در دم نامهای از قول چاپلین به دخترش نوشتم. از آن طرف، صفحهبند هم فشار میآورد زود باش، باید صفحهها را ببندیم. آخر سر هم این عجله کار دستمان داد و کلمه “فانتزی” از بالای ستون افتاد و همین شد باعث گرفتاری من طی این همه سال.»
اظهار نظرها در مورد او
چاپلین از شخصیتهای تاثیرگذار سدهٔ بیستم بود از همین رو افراد بزرگ دیگر نیز در مورد او صحبت کردهاند:
مارتین سیف در کتابی تحت عنوان چاپلین: یک زندگی مینویسد: چاپلین فقط بزرگ نبود، او غولی بود.
ج. ب پریستلی: چارلی فیلمهای طنز را به نقدها و طنزهای اجتماعی تبدیل میکرد، بدون از دست دادن استعداد حیرت انگیزش در خنداندن ما.
کنستانس کولیر (به انگلیسی: Constance Collier): چاپلین انسانی رومانتیک، اندوهناک و عجیب بود، دارای ظاهری بی اطلاع از عظمتی که در درونش بود.
لئونارد مالتین (به انگلیسی: Leonard Maltin): عدهای سینما را عالی ترین شکل هنر قرن بیستم به حساب میآورند و بسیاری چاپلین را نابغهٔ برجستهٔ سینما میدانند.
عکس چارلی چاپلین
عکس دوران نوجوانی چارلی چاپلین
بیوگرافی چارلی چاپلین هنرپیشه معروف هالیوود
گالری تصاویر چارلی چاپلین
:: موضوعات مرتبط:
بیوگرافی ,
,
:: برچسبها:
زندگینامه ,
چارلی چاپلین ,
Charlie Chaplin ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0